جدول جو
جدول جو

معنی روباه باز - جستجوی لغت در جدول جو

روباه باز
حیله گر، مکار، نیرنگ باز، کسی که مانند روباه حیله گری می کند
تصویری از روباه باز
تصویر روباه باز
فرهنگ فارسی عمید
روباه باز
(مِ نَ دَ / دِ)
کنایه است از محیل و مکار، (آنندراج)، حیله گر، نیرنگ باز، افسونگر، روبه باز:
کی ز آه و اشک مظلومان دلش آید به رحم
گرگ بالان دیده باشد ظالم و روباه باز،
مخلص کاشی (از آنندراج)،
و رجوع به روبه باز و روباه بازی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روباه بازی
تصویر روباه بازی
مکر، فریب، حیله گری، نیرنگ بازی
روباه بازی درآوردن: کنایه از خود را ضعیف و افتاده و بی نوا و ترسو وانمود ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روباه بازی درآوردن
تصویر روباه بازی درآوردن
کنایه از خود را ضعیف و افتاده و بی نوا و ترسو وانمود ساختن
فرهنگ فارسی عمید
(بَهْ)
کنایه از مکر و فریب و دغل بازی. (آنندراج). روباه بازی. رجوع به روباه بازی شود:
این سگ صفتان کنند ای آهوچشم
ناگاه ترا صید ز روبه بازی.
سرخسی.
شیر فلک را برد به روبه بازی
آنکه توباشی ورا مربی و حامی.
سوزنی.
چو روباهان و خرگوشان منه گوش
به روبه بازی این خواب خرگوش.
نظامی.
رو تو روبه بازی خرگوش بین
مکر و شیراندازی خرگوش بین.
مولوی
لغت نامه دهخدا
یار روباه مانند، یاردورو و نیرنگ باز: او را زنی بود به وعده روباه یاری، به عشوه شیرشکاری، (سندبادنامه ص 212)
لغت نامه دهخدا
حیله، حیله گری، حیله بازی، (ناظم الاطباء)، مکر، فند و فریب، (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی)، مکاری، نیرنگ بازی، رجوع به روباه بازو روباه بازی کردن و روبه باز و روبه بازی کردن شود،
- روباه بازی درآوردن، روباه بازی کردن، رجوع به روباه بازی کردن شود،
، فقر یا ضعف نمودن به دروغ، تماوت و تمارض
لغت نامه دهخدا
(مَ رَ / رِ سَ / سِ رَ تَ / تِ)
روباه باز. حیله گر. مکار. نیرنگ باز. در افعال و رفتار وصفت و طبیعت چون روباه محیل و فریبنده:
به غمزه عقل گدازی به چنگ چنگ نوازی
به وعده روبه بازی به عشوه شیرشکاری.
ابوالفرج رونی.
شد شکار چشم روبه باز پردستان تو
صد هزاران جان شیرین شکاری ای پسر.
سنایی.
ترسم این پیر گرگ روبه باز
گرگی و روبهی کند آغاز.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(بَچْ چَ / چِ)
بچۀ روباه. برّ. (ناظم الاطباء). تتفل. هجرس. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مِ نَ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ)
ثعلبی، (مهذب الاسماء)، آنکه از پوست روباه جامه دوزد
لغت نامه دهخدا
چون روباه، مانند روباه، در رفتار و عادات و حرکات و افعال چون روباه:
روباه وار بر پی شیران نهند پی
تا آید از کفلگه شیران کبابشان،
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از روباه بازی
تصویر روباه بازی
حیله بازی، حیله گری، مکر، فریب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روبه باز
تصویر روبه باز
نیرنگ باز، مکار، حیله گر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
ماكرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
Foxily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
de manière rusée
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
kurnazca
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
چالبازی سے
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
চতুরভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
อย่างเจ้าเล่ห์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
kwa ujanja
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
dengan licik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
교활하게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
狡猾に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
בעורמה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
चालाकी से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
astutamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
astutamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
astutamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
狡猾地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
chytrze
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
хитро
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
listig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
хитро
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از روباه وار
تصویر روباه وار
sluw
دیکشنری فارسی به هلندی